زندگینامه جانباز احمد صالحی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
احمد صالحی فرزند علی، در تاریخ سی و یکم شهریور ماه سال 1347 در روستای دهچاه بخش پشتکوه از شهرستان نیریز در خانوادهای با ایمان دیده به جهان گشود. وی دوران خردسالی را در محیط آرام خانواده سپری کرد. سپس تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان شهید مسعود مسروری ( عسجدی سابق ) دهچاه طی نمود و دوره سه ساله راهنمائی را در مدرسه راهنمائی فارابی دهچاه با موفقیت پشت سر گذاشت. دوران دبیرستان را در شهر شیراز...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
احمد صالحی فرزند علی، در تاریخ سی و یکم شهریور ماه سال 1347 در روستای دهچاه بخش پشتکوه از شهرستان نیریز در خانوادهای با ایمان دیده به جهان گشود. وی دوران خردسالی را در محیط آرام خانواده سپری کرد. سپس تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان شهید مسعود مسروری ( عسجدی سابق ) دهچاه طی نمود و دوره سه ساله راهنمائی را در مدرسه راهنمائی فارابی دهچاه با موفقیت پشت سر گذاشت. دوران دبیرستان را در شهر شیراز...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب شهداء و الصدیقین لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد پروانه قوت از آتش خورد بر آتش قرار ندارد، چون به آتش رسد خود را بر میان زند، چون سوخته شود، همه نار شود و از خود چه خبر دارد تا با خود بود، در خود بود. من بنده حقیر غلامرضا جمشیدی، به اراده خود به جبهه آمدم و در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب شهداء و الصدیقین لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد پروانه قوت از آتش خورد بر آتش قرار ندارد، چون به آتش رسد خود را بر میان زند، چون سوخته شود، همه نار شود و از خود چه خبر دارد تا با خود بود، در خود بود. من بنده حقیر غلامرضا جمشیدی، به اراده خود به جبهه آمدم و در...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حیدر دوستی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حیدر، بهمنماه سال ۱۳۴۶ وقتی به دنیای خاکی پا نهاد، با گریههای خود شادمانی و لبخند را بر لبهای خانواده نشاند و روزی که با لبخند زیبا بر روی لبش از خانواده جدا میشد، همه آنها در فراقش گریستند. خانواده متدین او در روستای مشکان با تلاش فراوان به تربیت وی همت گماشتند و برای آموختن فنون زندگی او را راهی دبستان شهید آیت (ششم بهمن) کردند. حیدر، پس از چهار سال درس خواندن تحصیل را رها کرد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حیدر، بهمنماه سال ۱۳۴۶ وقتی به دنیای خاکی پا نهاد، با گریههای خود شادمانی و لبخند را بر لبهای خانواده نشاند و روزی که با لبخند زیبا بر روی لبش از خانواده جدا میشد، همه آنها در فراقش گریستند. خانواده متدین او در روستای مشکان با تلاش فراوان به تربیت وی همت گماشتند و برای آموختن فنون زندگی او را راهی دبستان شهید آیت (ششم بهمن) کردند. حیدر، پس از چهار سال درس خواندن تحصیل را رها کرد...
خاطراتی از غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر»
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
غیرت و مردانگی مردان و زنان این دیار در طول 8 سال دفاع مقدس، موجب شد کشور ما بر بلندای افتخار و عزت تکیه دهد. در این میان کمکهای داوطلبانهی مردمی که در پشت جبههها، یاریرسان رزمندگان اسلام بودند نباید از چشمان تیزبین تاریخنویسان دور بماند. یکی از کسانی که در نی ریز به نماد جمعآوری کمک های مردمی و تدارکات جبهه معروف است غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر» می باشد. وی از بازنشسته جهاد کشاورزی می باشد. در زیر...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
غیرت و مردانگی مردان و زنان این دیار در طول 8 سال دفاع مقدس، موجب شد کشور ما بر بلندای افتخار و عزت تکیه دهد. در این میان کمکهای داوطلبانهی مردمی که در پشت جبههها، یاریرسان رزمندگان اسلام بودند نباید از چشمان تیزبین تاریخنویسان دور بماند. یکی از کسانی که در نی ریز به نماد جمعآوری کمک های مردمی و تدارکات جبهه معروف است غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر» می باشد. وی از بازنشسته جهاد کشاورزی می باشد. در زیر...
زندگینامه آزاده محمد رضا محسن زاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمدرضا محسنزاده فرزند بهزاد، در سال 1348 در شهرستان نیریز، روستای دهچاه در خانوادهای مذهبی و پایبند به اصول دین متولد شد. دوران کودکی را در زادگاهش گذراند. در 7 سالگی وارد دبستان شهید مسروری (عسجدی سابق ) روستای دهچاه گردید. تحصیلات ابتدائی را با موفقیت در این دبستان گذراند. اما چون درآمد خانواده کفاف هزینههای زندگی خانواده را نمی داد ناچار درس را رها کرد و به عنوان کارگر ساختمانی مشغول بکار شد تا در تأمین مایحتاج...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمدرضا محسنزاده فرزند بهزاد، در سال 1348 در شهرستان نیریز، روستای دهچاه در خانوادهای مذهبی و پایبند به اصول دین متولد شد. دوران کودکی را در زادگاهش گذراند. در 7 سالگی وارد دبستان شهید مسروری (عسجدی سابق ) روستای دهچاه گردید. تحصیلات ابتدائی را با موفقیت در این دبستان گذراند. اما چون درآمد خانواده کفاف هزینههای زندگی خانواده را نمی داد ناچار درس را رها کرد و به عنوان کارگر ساختمانی مشغول بکار شد تا در تأمین مایحتاج...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن...
به یاد شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
حماسه ساز زمان ای غلام جان پدر همیشه پیکر پاک تو جلوه گاه نگاه تو شمعمحفل عدلیکه گویدت مفقود به آسمان شهادت تو ماه عالمتاب تن تو سوی خدا شد غلام جمشیدی بدوش رایت نصرٌ من الله و پیروز بهکربلایحسین شد مقیم جسم غلام بگفت احمد جمشیدی ای غـلام عزیز توای ستاره رخشان و نور پاک سحر اگرچهجسمتوصدپارهگشته چوناختـر به کنج خانه دل جای همچوتوگو هر به عرصه گاه زمین هر چه نیکتر زیور بسوی عالم بالا گشودهای...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
حماسه ساز زمان ای غلام جان پدر همیشه پیکر پاک تو جلوه گاه نگاه تو شمعمحفل عدلیکه گویدت مفقود به آسمان شهادت تو ماه عالمتاب تن تو سوی خدا شد غلام جمشیدی بدوش رایت نصرٌ من الله و پیروز بهکربلایحسین شد مقیم جسم غلام بگفت احمد جمشیدی ای غـلام عزیز توای ستاره رخشان و نور پاک سحر اگرچهجسمتوصدپارهگشته چوناختـر به کنج خانه دل جای همچوتوگو هر به عرصه گاه زمین هر چه نیکتر زیور بسوی عالم بالا گشودهای...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید احمد حیدری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد احمد حيدري »
بر بالای هر صخرهای که بایستی و کنار هرچشمهای بنشینی، حضورش را در آن میان احساس خواهی کرد. گویی گذشت زمان هم نمیتواند یاد و خاطره شیریناش را از یادها ببرد. گندمزارهای طلایی روستای غوری از توابع بخش پشتکوه شهرستان نیریز در خرداد ماه سال 1341 شاهد شکفته شدن غنچه وجود احمد حیدری در میان خانوادهای متدین و دامدار بودند. گذشت روزها یکی پس از دیگری اورا برومند و راهی دبستان نمود. دوره ابتدائی را در دبستان ادب روستای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد احمد حيدري »
بر بالای هر صخرهای که بایستی و کنار هرچشمهای بنشینی، حضورش را در آن میان احساس خواهی کرد. گویی گذشت زمان هم نمیتواند یاد و خاطره شیریناش را از یادها ببرد. گندمزارهای طلایی روستای غوری از توابع بخش پشتکوه شهرستان نیریز در خرداد ماه سال 1341 شاهد شکفته شدن غنچه وجود احمد حیدری در میان خانوادهای متدین و دامدار بودند. گذشت روزها یکی پس از دیگری اورا برومند و راهی دبستان نمود. دوره ابتدائی را در دبستان ادب روستای...
شهدا سال 64 -نامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
چه زیباست لحظهای که تفنگ از زمین کنده میشود و به سوی دشمن نشانه میرود. چه زیباست لحظهای که دشمن را ذلیل و خوار به اسارت میگیریم. چه شیرین است هنگامی که در خون خود میغلطیم و با شهد شیرین شهادت سیراب میشویم. شهادت مانند مادری است که تنها فرزندش را در آغوش میکشد. شهادت حد نهایی تکامل انسان است. خدایا! ما به سوی شهادت میرویم و به سوی تو پرواز میکنیم، ای خدا! ترا به خون شهیدان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
چه زیباست لحظهای که تفنگ از زمین کنده میشود و به سوی دشمن نشانه میرود. چه زیباست لحظهای که دشمن را ذلیل و خوار به اسارت میگیریم. چه شیرین است هنگامی که در خون خود میغلطیم و با شهد شیرین شهادت سیراب میشویم. شهادت مانند مادری است که تنها فرزندش را در آغوش میکشد. شهادت حد نهایی تکامل انسان است. خدایا! ما به سوی شهادت میرویم و به سوی تو پرواز میکنیم، ای خدا! ترا به خون شهیدان...
شهدا سال 60 -وصیتنامه شهید غلامرضا اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد غلامرضا اکبري »
بسم الله الرحمن الرحیم ما اراده کردیم که سرانجام مستضعفان زمین را وارثان حقیقی زمین گردانیم . (سوره قصص آیه 5) با درود به رهبر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و با درود به روان پاک شهدا، از کربلای حسین(ع) تا کربلای ایران. با عرض سلام، اعلام میکنم که رفتن من به جبهه برای احیای اسلام عزیز و دفاع از ارزشهای الهی و انسانی و به منظور حاکمیت ارزشهای والایی که امام تبلور آن است میباشد. آرزو دارم که نمیرم تا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد غلامرضا اکبري »
بسم الله الرحمن الرحیم ما اراده کردیم که سرانجام مستضعفان زمین را وارثان حقیقی زمین گردانیم . (سوره قصص آیه 5) با درود به رهبر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و با درود به روان پاک شهدا، از کربلای حسین(ع) تا کربلای ایران. با عرض سلام، اعلام میکنم که رفتن من به جبهه برای احیای اسلام عزیز و دفاع از ارزشهای الهی و انسانی و به منظور حاکمیت ارزشهای والایی که امام تبلور آن است میباشد. آرزو دارم که نمیرم تا...